تا به تو تکیه کردم ...
تا به تو تکیه کردم پشتمو خالی کردی
تو رسم دل شکستنو بد جوری حالی کردی
بیا ببین چه خسته ام غمین و دل شکسته ام
کوه غرور بودم حالا به خاک نشسته ام
خیال می کردم تو برام پشت و پناهی
با این همه خستگی هام یه تکیه گاهی
چه آرزوهایی که بر تو بستم بلور قلبمو به پات شکستم
دیگه امروز دیدنت خواب و خیاله
عشقتو دوباره داشتن حالا امید محاله
+ نوشته شده در یکشنبه دوازدهم آذر ۱۳۸۵ ساعت توسط مدیر وبلاگ {سید محمد}
|
سلام خدمت شما عزیزان